رایج ترین اشتباهات معامله گران فارکس را بدانید
- نویسنده : سپیده صفری
- یک نظر
آشنایی با اشتباهات یک تریدر فارکس
اشتباهات معامله گران فارکس با اینکه یک موضوع تکراری محسوب می شود اما همچنان بسیاری از تریدرها ، (اگر نگوییم همه) از آن ها رنج می برند،پس تصمیم گرفتیم در این مقاله به طور عمیق این اشتباهات را که اشاره ای به روانشناسی معامله گری دارد، مورد بررسی و بحث قرار دهیم. رایج ترین اشتباهات معاملاتی، و مهمتر از آن، ما سعی خواهیم کرد ابزارهایی را در اختیار شما قرار دهیم تا آن چالش ها را ساده تر برطرف کنید.
اگر میخواهید یک معامله گر موفق در بازار فارکس باشید، یک لیوان قهوه یا چای برای خودتان بریزید و در ادامه مقاله همراهمان باشید 🙂
رایج ترین اشتباهات معامله گران فارکس چه مواردی هستند؟
دو چیز وجود دارد که معاملهگران فکر میکنند بیشتر از همه از آن رنج میبرند :
1- انجام معامله بیش از حد مجاز (Over trading)
2- اهرم یا لوریج بالا
اما اینها فقط قسمت کوچکی از یک مشکل بسیار بزرگتر هستند،در واقع اینها فقط اقدامات هستند، آنها مانند علامت بیماری می مانند که باید آن را درست شناسایی کنیم.
چیزی در پشت این رفتار وجود دارد که باعث می شود معامله گران در نهایت وارد معامله یا اهرم بیش از حد شوند.دقیقا همان چیزی است که ما می خواهیم بفهمیم.
در ادامه چند نمونه از نمودارها را برایتان قرار دادیم که هر نمودار داستانی را بیان می کند:
اهرم یا لوریج بالا
این یک حساب 80 هزار دلاری است، ما میتوانیم برای مدتی سودهای بسیار کمی را ببینیم، و ناگهان با ضرر بزرگی به پایان میرسد و حساب را صفر میکند. بنابراین، این یک معامله اهرمی یا انتقامی یا معامله بیش از اندازه است که باعث این امر شده است.
این می تواند نتیجه عدم صبر باشد، معامله گر احساس بی حوصلگی می کرد و می خواست به سرعت سود کند اما در نهایت ضرر زیادی متحمل شد.
عدم صبر
چیزی مشابه در اینجا، (یک حساب 10 هزار دلاری) خط نقطه چین، خط حقوق صاحبان سهام است و خط آبی خط تعادل است، بنابراین می توانید با توجه به سودهای اندک، کاهش شدیدی را در سهام مشاهده کنید،
این معامله گر برای به دست آوردن سودهای ناچیز، مقدار زیادی ضرر را متحمل می شود. .
نظم و انضباط کافی برای حفظ یک استراتژی که ممکن است خیلی طول بکشد تا به شما نتیجه دهد ممکن است ناامید کننده باشد و احساساتی را برانگیزد که باعث شود معامله گر آرزوی بازدهی بیشتری در مدت زمان کمتری را داشته باشد، سپس معاملاتی را باز کند که در نهایت ضرر شود و آرزوی بزرگ سود زیاد از دست بدهد.
برای سوددهی سریعتر، معامله گر حساب را منفجر می کند!
اعتماد به نفس بیش از حد
اینجا نیز ما میتوانیم تعادل خوبی را ببینیم، اما همچنین سهامی را که مدت زیادی در حال کاهش است،
ببینیم. این معاملهگر چقدر به هدف نزدیک بود؟ فقط چند صد دلار فاصله داشت؟ اعتماد بنفس بیش از اندازه ای که این معامله گر در طول این مدت بخاطر سودهای بیشتر داشت و میخواست سریعتر به هدف خود برسد که باعث شد حسابش دچار ضرر بزرگی شود و حسابش را از دست بدهد و هر چه به دست آورده بود به بازار پس بدهد.
حجم بیش از اندازه
چیزی مشابه در اینجا، معاملهگری که در اوایل کارش با رعایت حجم شاهد رشد و ضرر حسابش است، کارش خوب است و ولی زمانی که میخواهد سریع به هدف برسد، بنابراین اندازه لات یا حجم را افزایش میدهد که در نهایت منجر به یک ضرر بزرگ میشود.
نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward) یا سود به ضرر منفی
در اینجا معامله گر در ابتدا با رعایت این نسبت توانسته است حساب خودش را به آهستگی رشد دهد هر چند گاهی حساب ضررهایی را داشته است، اما وقتی که معاملهگر میخواهد به سرعت به هدف برسد – معامله بزرگتری انجام میدهد، ضرر بزرگی دریافت میکند و سپس به نقطه پایان میرسد.
هر نموداری داستانی پشت خود دارد و ما میتوانیم علل یا محرکهای متفاوتی را در هر کدام ببینیم. برخی از این محرک ها می تواند شامل یک احساس باشد، ممکن است یک انتظار باشد، ممکن است فقدان نظم و انضباط، عدم ثبات، عدم اعتماد به سیستم، حرص و آز و شاید اعتماد بنفس بیش از حدی باشد که در نهایت با استفاده از اهرم بالاتر یا معاملات بیش از حد مجاز منجر به از دست دادن حساب خواهد شد.
انتظارات غیرواقعی
بیایید در مورد دلایل احتمالی اشتباهات رایج معامله گری در معاملات بیش از حد و اهرم بالا که در واقع همان انتظارات غیر واقعی هستند صحبت کنیم:
اگر کمی بیشتر آن را بررسی کنیم، انتظارات غیر واقعی را می توانیم در سه جنبه متفاوت دسته بندی کنیم :
- انتظارات غیر واقعی در مورد موفقیت
- انتظارات غیر واقعی در مورد نتایج
- انتظارات غیرواقع بینانه در مورد زمان
داشتن انتظارات غیر واقعی از موفقیت
به عنوان یک انسان، ممکن است زمانی که شروع به انجام هر کاری می کنیم، گمان کنیم مسیر پیشرفت و موفقیت ما یک مسیر خطی و ساده است و به راحتی به هدف خود خواهیم رسید.
اما در تجارت و معامله گری، مسیر موفقیت واقعاً اینگونه به نظر می رسد:
این یک راه طولانی بسیار سخت است، تا حدی به این دلیل که ما، به عنوان انسان، به انجام برخی اقدامات و گرفتن نتیجه ای از آن عمل عادت کرده ایم. در ریاضیات 2+2 همیشه 4 است. اگر یک ساز بزنیم، هر بار که یک نت خاص را می نوازیم همیشه یکسان می شود. اما اینجا در معاملات گاهی اوقات فکر میکنیم که داریم همان عمل را انجام میدهیم، سیستم یا استراتژی خود را دنبال میکنیم، سیگنالی در استراتژی خود داریم و نتایج یکسانی دریافت نمیکنیم، گاهی اوقات این معاملات منجر به برد میشوند، گاهی اوقات زمانی که بازخورد مثبتی از بازار نداریم، اندازه گیری موفقیت یا پیشرفت بسیار سخت است.
انتظارات ما در مورد موفقیت در بازار با آنچه در زندگی تجربه می کنیم بسیار متفاوت است. در شرایط سخت بازار اینکه بتوانیم موفقیت مداوم بدست آوریم کاری سخت است و باعث می شود احساس عدم موفقیت و پیشرفت به ما دست دهد. برای همین در اینجا به مواردی بپردازیم که برای پیشرفت مداوم شما و بودن همیشگی در بازار نیاز هست بپردازیم:
معیار خود باشید
چگونه می توانیم تعریف کنیم که موفقیت برای هر یک از ما چیست؟ باید بدانید موفقیت یعنی که هر بار چه میزان نسبت به قبل و به طور مداوم پیشرفت کنیم. این واقعیت که همه ما پیشینههای مختلف، اندازه حسابهای مختلف، مهارتهای مختلف، زمان در دسترس متفاوت داریم، این مسیر بسیار متفاوتی است که هر معاملهگری باید از آن عبور کند و شما باید شروع به اندازهگیری خودتان با خودتان کنید، باید شروع به مقایسه خودتان با خودتان کنید و سپس ببینید آیا پیشرفتی داشته اید یا خیر.
معیار خود باشید، از مقایسه خود با دیگران دست بردارید و شروع به مقایسه خود با نتایج 100 معامله قبل یا یک ماه قبل یا یک سال قبل کنید. آیا شما یک معامله گر بهتر هستید یا یک معامله گر بدتر؟ این پیشرفت را تصدیق کنید. موفقیت در تجارت بسیار نسبی است. اگر یک معامله گر بازنده بودید و اکنون یک معامله گر سربه سر هستید، این یک نوع موفقیت است. اگر شما یک معامله گر سربه سر هستید و سپس تبدیل به یک معامله گر ثابت می شوید، بهتر است، و از ثبات تا سودآوری شروع می کنید به بهتر شدن، اما این کار زمان می برد.
اکنون وقتی به نتایج فکر می کنیم، البته پول نتیجه نهایی معامله است ، باید به این فکر کنیم که چه چیزی واقع بینانه است؟ اندازه حساب ما چقدر است؟ و چه چیزی می توانیم از آن به دست آوریم؟ ما نمی توانیم از یک حساب بسیار کوچک انتظار داشته باشیم که پول زیادی به دست آورد، این چیزی است که واقع بینانه نیست. شما این را از قبل می دانید، بنابراین ما باید در مورد نتایج خود به روشی واقع بینانه فکر کنیم و تجارت را به عنوان حرفه ای در نظر نگیریم که می تواند میلیون ها دلار را خیلی سریع یا با یک حساب کوچک به شما بدهد زیرا این واقع بینانه نیست.
همین امر در مورد زمان نیز صدق می کند. به مدرک دانشگاهی فکر کنید، ما سال ها از زندگی خود را سرمایه گذاری می کنیم تا در کاری حرفه ای شویم و بنا به دلایلی می خواهیم بازدهی و موفقیت فوری داشته باشیم و باید به یاد داشته باشیم که تجارت به سال ها تمرین و تجربه نیاز دارد، بنابراین شما باید به زمان متعهد باشید. ممکن است در مورد 10000 ساعت مورد نیاز برای تسلط بر برخی مهارت ها شنیده باشید( هر نوع مهارتی که کاربردی و عملی است)، بنابراین شاید برای حرفه ای شدن در معامله گری هم نیاز به 10000 معامله در بازار داشته باشید و باید زمان در دسترس و آزاد خود را جهت انجام این تعداد معامله را در نظر بگیرید.
شما ممکن است شغل دیگری داشته باشید، بنابراین مجبور به معامله در تایم فریم های بزرگتر هستید و در نتیجه ستاپ های کمتر و زمان کمتری خواهید داشت و اگر زمان آزاد بیشتری برای تمرین داشته باشید، شاید مسیرتان کوتاهتر شود، اما این نکته را فراموش نکنید که ما باید درک کنیم واقعیت ما چیست و زمان در دسترس ما برای تمرین چقدر است و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که در کمتر از شش ماه، یک سال یا دو سال به موفقیت های بزرگ در معاملات دست پیدا کنیم. کمتر از این مدت زمان در واقع بسیار نامعقول و غیر منطقی است!
تمرکز اشتباه
مورد مهم بعدی که بین اکثر معامله گران رواج دارد این است که معمولا در تمرکز صحیح دچار مشکل هستند. آنها به جای تمرکز روی فرآیند، روی نتیجه تمرکز زیادی دارند!
(مسیر را دریاب مقصد بهانه است!)
این دسته از افراد نمی توانند بین شانس و ثبات در بازار تفاوت قائل شوند و به جای اینکه به دنبال سودهای مستمر باشند در پی نتیجه های آنی می گردند و به معاملات خود اهرم بیشتر اضافه میکنند و فراموش می کنند که باید در مسیر تریدر شدن به دنبال موفقیت همیشگی باشند نه موفقیت یک شبه!
چیزی که ما واقعاً باید روی آن تمرکز کنیم اینست که به جای تمرکز بر نتیجه، روی مسیری که در حال طی کردن آن هستیم توجه کنیم. از آنجایی که اگر روی نتیجه معامله، یعنی روی پول تمرکز کنیم، روی اهرم بیش از حد تمرکز خواهیم کرد، میخواهیم به جای تمرکز بر فرآیند و توسعه مهارتهای فردی خودمان، تنها معاملهای را انتخاب کنیم که پول و سود زیادی به همراه دارد. که تجربه ثابت کرده متاسفانه در نهایت به ما نتیجه ای نخواهد داد بجز شکست!
کنترل احساسات
در تمام طول مسیر معامله مان خیلی از احساساتمان را خواسته یا ناخواسته درگیر می کنیم: اگر مخالف حرفم هستید مثال های زیر را بخوانید:
احساس نا امیدی می کنیم : بنابراین ممکن است از معامله ای که درحال انجامش هستیم انتقام بگیریم.
ما احساس طمع می کنیم : بنابراین ممکن است از اهرم بیش از حد استفاده کنیم.
ممکن است احساس ترس کنیم یا برعکس احساس شجاعت و بی باکی داشته باشیم: بنابراین می رویم و از اهرم بالا استفاده می کنیم و یا بیش از اندازه مجاز معامله باز می کنیم.
احساسات ما در کل این فرآیند دخیل هستند و باید این حس ها را مشاهده کنیم و بپذیریم. آنچه ما نیاز داریم اساساً رسیدن به یک راه حل جامع است، ما باید این چرخه معیوب را بشکنیم و بهترین راه حل این است زمانیکه می خواهیم عادت های بد را تغییر دهیم شروع به ایجاد عادات خوب کنیم.
بیایید با چند ایده شروع کنیم: در اینجا هیچ ایده خیلی مهم یا کمتر مهمی وجود ندارد، مهمترین چیز این است که یکی از این ایده ها را انتخاب کنید و امروز را با یکی از آنها شروع کنید، بعداً برگردید و دوباره این مقاله را بخوانید و زمانی که توانستید یکی از این ایده ها را به کار بگیرید، دوباره شروع به بررسی کنید، سپس می توانید یکی دیگر از این عادات خوب را انتخاب و مشغول توسعه و اجرای آن بشوید.
مهمترین نکته ای که وجود دارد همین است که یکی از ایده هایی را که اکنون به شما خواهم داد انتخاب کنید و شروع به تمرین کنید.
ایده اول : اندازه لات - lot یا حجم را کاهش دهید
یک ایده خوب برای بهبود معاملات خود این است که اندازه لات خود را کاهش دهید، این ایده این است که فرض کنید اگر در هر معامله فقط روی یک دلار ریسک می کنید و معامله را از دست می دهید، آن ضرر یک دلاری باعث نمی شود که شما احساس کنید برای بازگرداندن آن یک دلار، نیاز به معامله انتقام جویانه دارید، یک دلار ضرر دردناکی برای شما نخواهد بود، به طوری که شما را مجبور به معاملات بیش از حد یا اهرم بالاتر برای بازگرداندن آن یک دلار نمی کند.
بهترین راه برای ایجاد ثبات، تمرکز نکردن بر نتیجه، بلکه بر روی فرآیند، این است که اندازه حجم خود را کاهش دهید، شروع به تمرکز بر بهبود نتایج خود کنید – نسبت های خود ، نسبت ریسک به ریوارد- و هنگامی که این نسبت مثبت شد، می توانید شروع به افزایش اندازه لات خود کنید تا به نتیجه برسید و از روند خوب خود پول بگیرید. شما باید اندازه لات خود را کاهش دهید تا از نظر عاطفی به هیچ یک از معاملات خود وابسته نشوید. اگر احساس می کنید که بارها اتفاق افتاده است که اهرم بالا استفاده کنید یا بیش از حد معامله کنید، این تمرین خوبی است که انجام دهید، ممکن است به حل این مشکلات کمک کند.
ایده دوم : یک طرح (پلن) معاملاتی ایجاد کنید
انتظارات غیرواقعی؟چرا یک برنامه معاملاتی ایجاد نمی کنید؟ یک برنامه آموزشی فقط نوشتن استراتژی شما نیست. بله، نوشتن استراتژی شما بسیار مهم است، این نقشه شماست که باید دنبال کنید، اما یک برنامه معاملاتی باید شامل انتظارات شما بر اساس موقعیت شما باشد: زمان در دسترس شما چقدر است، اهداف زندگی شما چیست و سبک زندگی شما چیست. میخواهید زندگی کنید، به چه درآمدی نیاز دارید، بنابراین برای آن درآمد به چه اندازه حسابی نیاز دارید تا آن را به روشی ثابت بسازید؟ بنابراین شما واقعاً باید یک برنامه معاملاتی واقعی و کامل داشته باشید و باید نظم و انضباط را داشته باشید تا از آن پیروی کنید تا به تجارت به روش غیرواقعی فکر نکنید.
بسیار مهم است، معاملهگران واقعا فکر میکنند که میتوانند وارد بازار شده و با سود از بازار خارج شوند ولی برنامهای را دنبال نکنند، پلن معاملاتی نوشته شده را نداشته باشند و در عین حال بتوانند در این مسیر پیچیده معامله گری موفق و ثابت قدم باقی بمانند. در حالی که این موضوع هیچ وقت برای آن ها پیش نخواهد آمد و نمی توانند به معامله گر بزرگی تبدیل شوند.
ایده سوم : استفاده از بک تست
شما باید بتوانید به استراتژی خود اعتماد کنید و برای انجام این کار ابتدا باید آن را آزمایش کنید تا ببینید آیا پتانسیلی در آن وجود دارد یا خیر، سپس آن را تطبیق دهید، آن را با خودتان تنظیم کنید، و سپس آن را آزمایش کنید. آزمون واقعی آن استراتژی کسب درآمد نیست، بلکه جلب اعتماد به استراتژی شما و دانستن این موضوع است که در بلندمدت، استراتژی شما پولساز است. اگر استراتژی شما کار می کند، این پتانسیل را دارد و یک استراتژی سودآور است، پس فقط باید در طرف دیگر سیستم که معامله گر، یعنی شما هستید، کار کنید. در یک سیستم، ما یک معامله گر و یک استراتژی داریم، بنابراین با انجام بک تست از استراتژی و گرفتن نتایج از آن، نمی توانیم هیچ احساسی نداشته باشیم تا مطمئن شویم استراتژی ما برای ما کارآمد است، و زمانی که متوجه شدیم، می توانیم به آن استراتژی و خودمان اعتماد کنیم. می توانید با گرفتن آن معاملات و سیگنال ها اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید و این کار آسان تر خواهد بود. پس تست بک تست، دمو ترید و تست فوروارد بزنید و به استراتژی خود اعتماد کنید.
ایده چهارم : یک مربی یا راهنما بیابید که در برابر او پاسخگو باشید
ارزشمندترین موضوع این است که توانایی آن را داشته باشید که افکار خود را برون ریزی کنید. وقتی چیزی می شنوید که در واقع به آن فکر می کنید یا آنچه را که فکر می کنید می گویید این مشکل شماست، و در مقابل کسی مسئول می شوید. ساده تر بگویم این مسئله مانند رفتن به باشگاه یا مراجعه به یک متخصص تغذیه است، می دانید که هفته آینده یا دو هفته دیگر با مربی یا گروه خود یا هر شخص دیگری ملاقات خواهید کرد، پس شما تعهد دارید و در قبال تمرین یا کاری که انجام می دهید مسئول هستید، بنابراین بهتر است یک مربی یا راهنما پیدا کنید و در قبال کارها و تصمیماتتان پاسخگو بمانید.
زمانی که در دوراهی مانده اید که باید معامله ای را باز کنید یا معامله نکنید و قلباً می دانید که نباید آن معامله را انجام دهید، به این فکر می کنید که باید در آینده آن را به شخص دیگری توضیح دهید، پس دیگر انجامش نمی دهید!
دیدن اشتباهات رایج معاملاتی و درس گرفتن از آنها یکی دیگر از مزایای بودن در یک جامعه تجاری است که برای همه اتفاق می افتد.
ایده پنجم : مدیتیشن کنید
نمیدانم که با آن ارتباط برقرار میکنید یا نه، لازم نیست به سمت ذهن آگاهی یا چیز خاصی بروید، بلکه فقط نفس بکشید. ذهن خود را آرام کنید، قبل از شروع معامله نفس بکشید، در طول معاملات نفس بکشید و بعد از آن نیز نفس بکشید. ذهن خود را آرام نگه دارید، این به شما در کنترل احساساتتان کمک می کند.
“ری دالیو” می گوید که او و وارن بافت و بسیاری از تاجران و معامله گران بزرگ و موفق دیگر همواره مدیتیشن می کنند.
شما می توانید قبل از شروع معامله فقط چند دقیقه تمرینات تنفسی را امتحان کنید، مطمئن باشید به شما کمک کند. قول میدهم پشیمان نشوید 🙂
لینک زیر یک ویدیوی کوتاه آموزشی برای نحوه تنفس صحیح است که اگر به **تر شکن متصل هستید پیشنهاد میدهم حتما مشاهده و تمرین کنید:
ایده ششم : مراقب شبکه های اجتماعی باشید
میدانم که سخت است، اما باید مراقب رسانههای اجتماعی باشید. بهویژه آندسته از بلاگرهایی که خودروهای شیک و معاملهگرانی که ماهها سود ۱۰۰۰۰۰ دلاری را نشان میدهند، اکثرا تبلیغاتی و غیرواقعی است! بیشتر آنها جعلی هستند، آنها فقط به دنبال جذب ترافیک و مخاطب در کانال های خود هستند تا از یوتیوب یا تیک تاک و … درآمد کسب کنند.
نتایج تحقیقات نشان داده این پست ها واقعاً باعث می شود فکر کنید شما هم باید همان نتایج را دریافت کنید، و این درحالیست که ما اصلا نمی دانیم که آیا خود آن اشخاص به تنهایی می توانند به این نتایج دست پیدا کنند یا خیر فقط یک توهم بوده و جو تبلیغاتی راه انداخته اند! حتی اگر واقعیت هم داشته باشید، استراتژی یا سیستم معاملاتی آنها ممکن است همان چیزی نباشد که شما به آن نیاز دارید. بنابراین واقعا باید از مقایسه خود با آنچه در رسانه های اجتماعی می بینید، دست بردارید، چون فقط باعث ایجاد استرس زیادی می شود.
فقط خودتان را با خودتان مقایسه کنید، شما معیار اصلی و همیشگی خودتان خواهید بود.
در نهایت...
برای غلبه بر اشتباهات رایج معاملاتی که در بالا ذکر کردم، باید عادت های خوب خود را ایجاد کنید تا از شر عادت های بد خلاص شوید. عادت های خوب خود را قوی تر کنید و شک نکنید که با همین روش عادت های بد شما از بین خواهند رفت.
مثل همیشه برای شما آرزوی موفقیت و پر سودی داریم!
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
ممنون از نکات عالی که بیان کردید اگر واقعا بتونیم حجم معاملاتمون و ترید نکردن بیش از حد رو در خودمون کنترل کنیم که همون پیش فعالی هسته آکومبنس میشه خیلی به خودمون کمک میکنیم و این کمک با ایجاد یک چک لیست و پلن معاملاتی که فرمودید میتونه قابل کنترل باشه❤❤❤